حالم بهم می خورد از مجلس عروسی. بايد بگيری بنشينی عين مجسمه آنهم با آن لباس های مضحک. کراوات را هم بايد مثل طناب دار ببندی دور گردنت که اگر نمردی اقلا نيمه جان بشوی! صدای موزيک که واقعا مهوع است با آن شدت و آن آهنگ های احمقانه . چهار نفر خود شيفته هم بايد برقصند و اگر شانس بياوری کسی کاری به کارت ندارد. همه چيزش مسخره و غير قابل تحمل است و فوق العاده تصنعی. و مرا به زور می برند
Thursday, July 26, 2007
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment