Sunday, February 24, 2008

پروژه

ساعت 11 و 19 دقیقه شبه و بنده نشستم پشت کامپیوتر توی آزمايشگاه اقتصاد انرژی دانشکده برق دانشگاه تهران. در همين لحظه نوشتن پروژه درس حسابگری زیستی ام تموم شده و نتایج هم راضی کننده بوده. هم خسته ام و هم راضی از حاصل! بلند میشم یه گشتی می زنم تو راهرو و بچه هايی رو می بینم که دارن کار می کنن و این کلی به آدم انرژی می ده
فردا دارم می رم به شیراز که از اونجا برم جهرم! بلکه این اولین ای پی سی مشانیر هم به خیر بگذره و ما لال از دنیا نریم و چند روزی هم پیمانکار بوده باشیم در این دنیای فانی. یعنی واقعا من چند ماه دیگه می خوام برای همیشه این شرکتو آدماشو ترک کنم؟ شاید سخت باشه شایدم نه... همه چیز به تدریج راحت میشه و قابل تحمل. اینو مطمئنم
پ.ن: کسی از جهرم چیزی نمی خواد؟

Sunday, February 17, 2008

مملکت مضحک ما

آدم خوبه وقتی گنده کاری می کنه سرشو بندازه پایین و خجالت بکشه. یا اگه خجالت نمی کشه لا اقل حرف زیادی نزنه. این آقایان هيات حاکمه به غایت موجودات وقیحی هستند. آخه شما با این وضع انتخابات و آزادی توی مملکت اگر دهان نامبارکتان را باز نکنید و حرف مفت نزنید سنگین ترید . آدم خنده اش می گیرد. این همه گنده کاری و ادعاهای طبق طبق
اوایل زمستان بود و گاز بعضی از مناطق کشور قطع. در جلسه ای با حضور معاون نامحترم وزیر نیرو و مدیر عامل مپنا و مشانیر نشسته بودیم که بحث فنی - مدیریتی قطعات یدکی 22 واحد نیروگاه سیکل ترکیبی را ببندیم. آقای مپنا دستی به ریش مبارک کشیده فرمودند: ما کادر وزارت نیرو افتخار می کنیم که در این سرمای ... برق را به مردم می رسانیم. هفته بعد قطعی برق شروع شد. آقای مهندس اجازه می دهید با درود به روان پاک بنیانگزار و شهدای انقلاب به ریش شما جیش کنم؟
همه چیزمان مضحک است به غایت مضحک

Wednesday, February 6, 2008

Lost

"Lost" has been wasted my time a lot during these weeks. I have watched almost all of its 3 seasons and I'm going to download the presented episodes from the 4th season. It's awesome!!!
Everything is just amazing and terrific these days. Wohoooooo!