Tuesday, September 7, 2010

باز هوای وطنم آرزوست

هوای خنک ماه سپتامبر از پنجره یک راست می خورد توی صورتم. از اتاق صدای محسن نامجو می آید: "خالی خمم فتاده ز صافی می / خواهی به شعر نابت مهمان کنم" می روم به دو سه سال پیش. میدان ونک، مشانیر، دونات شاپ، جمع دوستان صمیمی ایران، ... و حسرت حس و حال آن روزها روی سرم خراب می شود