Sunday, December 27, 2015

Kintsugi

هنری است ژاپنی بر آمده از فرهنگ ظریف مشرق زمین ... بند زدن سفال های شکسته با فلزات ارزشمند ... طلا و نقره و پلاتین ... درمان اثر شکسته با تبدیل آن به اثری زیبا تر و ارزشمند تر ... راه حلی برای دل های شکسته

برگرفته از یک تد اکس!

Friday, December 25, 2015

Lonely table just for one


دم كافي شاپ لوكس سنترال گرم كه روز كريسمس نبست تا تنهايي كمتر بزند توي ذوق

Tuesday, December 22, 2015

حافظ و شب یلدا

من که نه به حضرت حافظ عقیده خاصی دارم نه به شب یلدا. ولی وقتی بزرگتری در جمع باشد تفال به حافظ خالی از لطف نیست. بفرموده باشد:

دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد / که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
سر ما فرو نیاید به کمان ابروی کس / که درون گوشه گیران ز جهان فراغ دارد
شب و ظلمت بیابان به کجا توان رسیدن / مگر آنکه شمع رویت به رهم چراغ دارد
من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگرییم / که بسوختیم و از ما بت ما فراغ دارد
سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم / طرب آشیان بلبل بنگر که زاغ دارد
سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ / که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد

آی از دست تو حافظ که دست ما را رو کردی!

Wednesday, December 16, 2015

looking back

I often think: should I look back? Should I pause for a moment, look back at the people I left, places I passed through in my life, hearts that I have broken, and people who've broken mine. I remember this quote from Slaughterhouse Five:

"And Lot's wife, of course, was told not to look back where all those people and their homes had been. But she did look back, and I love her for that, because it was so human. So she was turned into a pillar of salt. So it goes." - Kurt Vonnegut


Tuesday, December 15, 2015

لوییسبرگ

هوای سرد و خانه های قدیمی ویکتوریایی، درختان پر تعداد بلوط، و هوای مه گرفته، همه و همه حال و هوای گذشته را داشت. جز تو که نبودی و کارامل ماکیتاتوی پاییزی ...

Sunday, December 13, 2015

در دنیای تو ساعت چند است

در دنیای تو ساعت چند است، با ظرافت پیچیدگی های عشق رو روایت می کنه. با اون موسیقی عالیش و صحنه آرایی فوق العادش ... یادم خودم میفتم و سال های دهه سوم زندگیم. باد ما را با خود خواهد برد.