Monday, May 25, 2009

ایستگاه های شکم

یکی از مشکلات خنده دار ما در ایستگاه های شکم بروز پیدا کرد. بر خلاف ایران که رستورانها و کافی شاپ ها منوی درست و حسابی و مشخصی دارن و تو می ری و عین آدم می گی فلان چیزو می خوام، اینجا اکثرا همه چیز خیلی کاستومایز شده است. یعنی مثلا برای بستنی می گی اون ظرف رو با بستنی ساده با فلان بیسکوییت با بهمان کرم با اون میوه و ... می خوام و این چندان ساده نیست، حتی اگه آدم زبانش هم خوب باشه! فکر کن رفتم توی سابوی که یه فست فود معروفه به خاطر ساندویچ های یک فوتیش! و گفتم ساندویچ چیکن نمی دونم چی چی می خوام! گفت چه نونی؟ انتخاب کردم. گفت بذارم تو فر؟ گفتم آره! گفت چه جور چیکنی؟ گفتم

Those one!

گفت چه مخلفاتی؟ یه کم دیز و دوز کردم و این منجر شد به یه مقدار کاهو و گوجه و پیاز! بعد گفت چه سسی؟ ... تمومی نداشت انگار. ولی واقعا من چمیدونم کلم ترشی یا خیار شور یا هزار نوع سس و مخلفات به انگلیسی چی میشه بازم خوبه میشه بگی سام دیز اند سام دوز! واقعا کار سختیه

No comments: