Wednesday, December 30, 2009

اشک

تو اشکم را ندیدی، اما من در این مصیبت بسیار گریسته ام

Tuesday, December 29, 2009

وحشی بافقی

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم/ساکن کوی بت عربده جویی بودیم

Thursday, December 17, 2009

Fall 2009

امتحانات و پروژه ها و تکالیف همه را به سلامتی گذراندم تا ترم پاییز دو هزار و نه رسما تمام شود. یک هفته دیگر روی پروژه تحقیقی کار خواهم کرد و بعد می رویم به تعطیلات کریسمس! شاید چند روزی رفتیم فلوریدا تا از شر سرمای گزنده پنسیلوانیا خلاص شویم.

Friday, December 11, 2009

فروغ، شاملو

گاهی مثل همین حالا تنها کاری که حوصله ام می آید گوش دادن به اشعار فروغ و شاملوست با صدای خودشان

اگر عشق عشق باشد/ زمان حرف احمقانه ایست

زندگی شاید یک خیابان دراز است

بعد آدم با خودش فکر می کند که اصلا چه مهم است ضریب آلفا معنی اقتصادی دارد یا نه ولی باز هم نمی تواند بخندد به حرف های بی سر و ته استاد. سهم من گردش حزن آلودی در باغ خاطره هاست و در اندوه صدایی جان دادن که به من می گوید دست هایت را دوست می دارم

** قسمت های زیبای نوشته، دارایی فروغ است و البته قسمت های زشتش از آن من

Hard

Work Hard, Party hard. This is American culture. What if I hate both?

Thursday, December 3, 2009

فارست گامپ

برای چندمین بار این فیلم را دیدم. می دانی کدام صحنه فیلم به نظرم فوق العاده است: همانجایی که فارست بالای قبر جنی ایستاده و فلسفه می بافد که به نظر من زندگی نه تقدیر است و نه تصادف بلکه مخلوطی است از هر دو و نا گهان به خودش می آید و می گوید: "جنی خیلی دلم برایت تنگ شده" نا خوداگاه اشک آدم را در می آورد. مرا به یاد همه فلسفه بافی های خودم می اندازد و اینکه همه این حرف ها چرت است. مهم این است که دلم برای تو خیلی تنگ شده.