روی مبل چرمی میشینم روبروش و زخم هام رو یکی یکی باز می کنم. درد داره ولی لازمه. زخم هام رو نگاه می کنه، گاهی همراه من درد می کشه، برام تحلیلشون می کنه و می بنده... آی کودکی از دست رفته من، دوستت دارم.
Friday, December 28, 2018
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment