Friday, June 10, 2011

بی ریشه


 

اول سفر

دوم دلتنگی

سوم دلمردگی

و بعد بی ریشگی، بی هویتی، سرگردانی

6 comments:

Razieh said...

از دریچهٔ چشمانت مرا بردی به سالها دور که نزیسته بودمش با تو.

و اینگونه که بود که همسفرت دوران بچگیت نیز شدم.

azizam to be nazaram shoma dar marhaleye deltangi dar ja mizani baghiyasham vojod nadarae un commente balammam rabti be chizi neveshti nadare. vali az khodame.lol

Razieh said...

cheghadam ghalat gholot neveshtam.:D

ببریا said...

بابا اینا دیوونها اند! برای چی فیلترت کردند! اما خودمونیما کلی کلاس داره! من و ببر هم بعد از یک عروسی مختصر رسما" ازدواجمون رو به همه اعلام کردیم و الان داریم با هم زندگی میکنیم! می خوایم برای زندگی در بلاد کفر اقدام کنیم! خوش باشی دوست عزیز!

ببریا said...

راستی اوضاع بر ووفق مراد است!

azzy from vivara cottage said...

mossy injoori nagoo ..delam gereft ke

ببریا said...

من غربت نرفته! شبی که دوستم دشات می اومد ولایتتون، خوابش رو دیدم، دلم کلی گرفت!