Wednesday, October 21, 2009

گورت را گم کن

آن روز که به من گفتی گورت را گم کن خیال کردم از سر لج داری دشنام می دهی. نگو که داشتی نفرین می کردی.

و مادربزرگ فرمود که خان دایی جان رفت به امریکای صاحب مرده که گورش آنجا بشود. کلام خانم جان هرچند تلخ اما پر بود از صداقت.

No comments: