هجده سال از شروع این بلاگ میگذرد و من هنوز گهگاه سری به صفحات قدیمیاش میزنم. پنجرهای است به خاطرات گذشته و تحولات فکری و تغییرات عجیب و غریب زندگی. عشق، جدایی، شادی، رنج، از دست دادن، رشد، دلتنگی، و خلاصه هرچیزی که ما را انسان میکند با همهی خوبیها و بدیهایش--درهم و مخلوط. مرور نوشتهها جوانی را نشان میدهد که از بیست و چند سالگی عبور کرده، پختهتر شده، دههی چهارم زندگی را پشت سر گذاشته و اکنون در دههی پنجم در میانهی زندگی است. کمی پختهتر، کمی باتجربه تر، کمی آرامتر، کمی مهربانتر، و کمی فهمیده تر.
زندگی البته جریان خواهد داشت و اگر مرگ زود به سراغم نیاید پنجاه و شصت و هفتاد و هشتاد سالگی هم هست. احتمالا باز هم تغییر خواهم کرد و تجربه همچنان به من خواهد آموخت.
بدرود ای بلاگ قدیمی عزیزم.
از پشت کوهستان البرز شروع کردم و درپشت کوههای واساچ، منتهای غربی کوهستانهای راکی به پایان میبرم.