ز: میشه لطفا تمومش کنی؟
م: یعنی مثلا چه کار کنم؟
ز: مثلا بری، بری پشت سرتم نگاه نکنی
م: می دونی بارها می خواستم این کارو بکنم اما آخه
ز: آخه چی؟
م: آخه نمی تونم آخه دوست دارم
---
ز: یعنی داری می ری؟ واسه همیشه؟
م: آره، گمونم دارم همینکارو می کنم
ز: آخه چرا؟
م: نمی دونم ، مجبورم انگار، کار دیگه ای نمی تونم بکنم، آخه خیلی دوست دارم، می فهمی خیلی