فروردین ماه بود، از نیایش که می رفتی به سمت شرق چشمت می افتاد به دره پونک و فرحزاد و سبزی وصف نشدنی اش. وارد چمران که می شدی توچال را می دیدی که دامنش را با مهربانی و شکوه گشوده است برای تهران. یادم می آید آن روزها بحث رفتن خاتمی و آمدن موسوی داغ بود و چقدر هم خوب آمد موسوی. سبز سبز
امروز از پنجره اتاق استاد راهنما بیرون را نگاه می کردم. برگ های زرد مسابقه می دادند با هم در زمین خوردن. یاد تهران و بعد از ظهر هایش بخیر! یاد روزهای سبز و پر از امید و نشاط بخیر! امروز دور، دور پاییز است