Monday, June 30, 2008

بازي

از طرف يك رقاصه بي سرو پا به يه بازي دعوت شدم. قراره يه جمله درباره ليستم بنويسم:

ببرياي نو: مي خواد همه چيز رو عوض كنه

همزاد مجازي من –پشت كوه-: كوهنورد

بلوف: حيف شد كه بست

مارال: دوست سابق

پروشات كبير: قشنگ مي نويسه پر از خاطرات جالب

گوربان: معركه است

تبعيدي: زيادي جدي

جودي: روشن فكر

سايه روشن: پر احساس و ادبي

ناگفته هاي من: شبيه بلاگ خودمه يا من اينطوري فكر مي كنم

منم همه ي ليستمو دعوت مي كنم

Monday, June 16, 2008

اين يك سال

    ظاهرا عمر اين وبلاگ هم از يك سال گذشته. حواسم نبود خودم هم! سال جالبي بود... با آن همه شوق و ذوق و هيجان و التهابش... تافل... جي آر اي ... اپلاي ... ريجكشن ... ادميشن ... مقاله ... و سال ديگه كه بايد بازم تو اين مملكت بموني