"رقص آخر" را گوش می کنم در حال رانندگی در خیابان های خلوت، شب است... روحم پر می کشد، انگار ندایی آسمانی مرا خوانده باشد. دلم کنده می شود، بال می زند به سوی ریشه هایم. ریشه هایی که نمی دانم کجایند: کوه های البرز، خیابان های تهران، بهشت زهرا، کتاب فروشی های خیابان انقلاب، کویر یزد، ... کی دل ما هزار پاره شد؟ کی دلمرده شدیم؟
و خداوند ابراهیم را گفت که شماری از ماکیان را ذبح کند، تکه تکه کند، به هم بیامزید و بر بالای چهار کوه بگذارد. سپس نظاره کند که چطور پروردگارش پاره ها را به هم باز می گرداند و مرده ها را زنده می کند!
آه ای رنج شیرین من، پاره های دلمان را معجزه ای مگر که به هم برگرداند.
پی نوشت: شنیدن موسیقی بدون تماشا کردن موزیک ویدیو به احتیاط نزدیک تر است.
No comments:
Post a Comment