دایی جون که آلزایمر حافظه اش را حسابی خاطراتش را بریده بریده کرده بود، هنوز بعضی چیز ها را خیلی خوب به یاد می آورد. سینا تعریف می کرد که این سال آخر این شعر را زیاد می خواند:
رفتی و شکست محفل ما
هم محفل ما و هم دل ما
گفتم این شعر رو روی سنگ مزار مادر بزرگ نوشته اند به سفارش پدرش. و دایی جون که با مادر بزرگ بزرگ شده بود و آقاجون حکم پدرش رو داشت این شعر رو از پس این همه سال به خوبی به یاد داشت. حالا دایی جون هم بین ما نیست و محفل ما و دل ما شکسته است ...
No comments:
Post a Comment