نشسته بودم روبروی دوست عزیز همه این سال ها، تو یکی از کافه های کوچک تهران. راجع به زندگی و رابطه و تراپی و درگیری های دهه چهارم زندگی صحبت می کردیم. لابلای آهنگ های کافه، بک تو بلک ایمی واینهوس پخش شد و ریتمش حسابی توی ذهنم گیر کرد. یه جورایی انگار آماده کرده بودن که به موقع وسط حرفهای ما بذارنش که خوب جا بیفته ...
راستی من مطمئنم که زندگی اینطوری نمی مونه، روزهای بهتر خواهند آمد در پس روزهای خاکستری امروز.
No comments:
Post a Comment